بازی هر روزه مان بود ، من و تو: گرگم و گله میبرم. تو و من:چوپون دارم نمیزارم. یادم لبریز تنفر از تصویر مبهم پسرکی است که کاش چوپانم نبود. نبود و تو میبردی مرا. نبود و من می بردم تو را. کجایی؟ باد ما را برد. در کدام جنگل ،گرگی؟ در کدام چمنزار گوسفند؟ من اینجایم، چوپان خاطره هایی که شعر می شود به یاد تو
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: